دست نوشته شماره 120

نوشته شده توسط اس جی



خدا رو هر دو حس می کنین، می بینین، درکش می کنین، اما تو خدا رو توی پول و حال می بینی، اونا خدا رو توی عشق می بینند . توی لبخندِ اون کودکِ سرطانی، توی صدای اون مادرِ شهید، توی خداحافظیِ آخرِ اون مدافع، توی بستنِ آخرین بارِ پوتین، توی بمب، توی شیمیایی، توی اون هُرمِ گلوی خونین، تویِ اون محراب، توی کودکانِ یتیم شده، توی اشک های پدر، توی دستای مَردِ چرخک به دست، توی کتاب، کتاب، کتاب، توی آخرین کتاب، توی آخرین فرستاده . تو، توو چه فکری و اونا توو چه فکر !!! 4 میلیون از مامانِ بی غمت می گیری و تنهایی میری استامبول !!؟ از خدا خواستی !!؟ از خدا خواستی، استامبول رو حتماً امسال بری !!؟ چی می دادن !!؟ توی فروشگاه هاش چی می فروختن خانوم !!؟ خوب نگاه کردی !!؟ وقتی توی رویاهای قشنگت چرخ می زدی، اون نوزادی که از کمبودِ غذا و شیر، استخونای بدنش زده بیرون رو دیدی ؟؟؟ کجای فکرت یه لحظه به فقر و بدبختی بود !!؟ معلومه، تو با اون قوانینِ مسخره ی ذهنت هر چیزی رو بخوای آماده داری، چون پول داری !!! دوست داری توی چارچوبِ فکریِ خودت جلو بری !!؟ برو . این راه تهش فانیه . فنا !!! از نظرِ شما آدم به دنیا میاد، که حال کُنه، بره جلو، بره بره بره، تا آخرش بمیره . از نظرِ شما، آدما باید فقط خودشون رو ببینند !!! نه . نه احمق !!! تو از خدا استامبول می خوای و اون کربلا . تو کجایی و اون کجا . دلت هر چی می خواد میگی، هر مُدل میخوای لباس می پوشی و آخرش هم اعتقاد داری بهت ظلم شده !!! اگر حس می کنی اینجا بهت ظلم شده، می تونی خیلی زود گورتو از اینجا گُم کنی، بری همون استامبولت، برو، اینجا جای امثالِ تو نیست . منظور فقط شخصِ تو نیست، منظور این ایدئولوژی، این طرزِ فکرِ احمقانه که توی بدترین شرایطِ اقتصادی که ملت دارن از فقر له میشن، تو فکر کردن به سفرِ خارجه رو اونم تنهایی افتخار می دونی و اصلاً هم ناراحت نیستی از این نوع فکر کردن تازه میای تعریف می کنی و لبخند احمقانه می زنی !!! نه، من دنیا رو سیاه نمی بینم، این تویی که دنیا رو بیش از حد سفید می بینی . جنگ رو نمی بینی !!! فقر رو نمی بینی . استکبار، چشاتو کور کرده . تو حتی، ذره ای سوزش رو حس نمی کنی، چطور می خوای معنای زخم رو بفهمی !؟؟ آره، کتاب می خونی، اما به جز رمان های مسخره ات، چیزِ دیگه ای هم خوندی !!؟ سی رو رد کردی، اما هنوز بچه ای . بچه تر از بچه ات !!! حداقل به بچه ات بگو .


به بچت بگو از پول و دراومدت (درآمد) از این

 کاغذای مزخرف و ضرورتش بگو

 چه بلایی آوردی سرِ برادرت

 بهش بگو دیگه بهش عمو نگه ، بگو

 زاییده ی کدوم یکی از تیکه های جنگی ؟

 یا زاییده ی شیکم کدوم ج*ده ی فرهنگی ؟

 آسه شهر فرنگی ؟! هر روز یه رنگی سبزی، زردی، آبی یا بنفشی

بگو .




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تولید کننده انواع نرده آلومینیومی , نرده شیشه ای , نرده استیل Environment BANGTAN X ARMY هیئت حضرت علی اصغر (ع) تربیت کودک بــوی ِکــاغــذ هــایِ کــاهــی :) کتابخانه عمومی فردوسی سنندج افزایش ویو اینستاگرام (بدون ریزش) David فارور | Faroor